کد مطلب:330750 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:747

باب پنجم : از ملحقات دعا ذکر است
علت تالیف این كتاب آگاهی بر فضیلت دعا و اشاره به مطالب سودمندی بود كه دعا كننده از آن سود می جست و تاكنون مطالبی قانع كننده و كافی دراین زمینه برشته تحریر در آمد ،علاقه دارم بع ا زاین بحث مقداری از ذكر سخن بگویم .زیرا ذكر در فضیلت ،با دعا برابر است همانطور كه بر دعا ترغیب شده ذكر نیز مورد تشویق و ترغیب قرار گرفته است (2-64) و در دستیابی به مراد و دوری از خطرات و سختیها جانشین دعا می شود و از مطالب سودمند گذشته در مورد دعا می شود و از مطالب سودمند گذشته در مورد دعا روشن شد كه هم عقل و هم نقل یعنی كتاب و سنت بر آن سفارش می نماین ، و مشخص شد كه دعا بلا پدید آمده را بر می دارد و بدی فرود آمده را باز می گرداند. و مقاصد بشر كه عبارت از جلب منافع و حفظ و تداوم نعمت ، و منافع مجود را بر می آورد همه این خاصیت ها و فواید سودمند در ذكر نیز موجود است ، تك تك این موارد در ضمن مطالبی كه گفته می آید روشن می شود. اكنون در مورد اهمیت ذكر ،سخن كنیم : ذكر و یادخدا (121)مورد توجه شده و سفارش گردیده و ترغیب و تشویق شده است ، عقل و نقل هم دراین باره دلالت دارند:

اما عقل : ادله ای كه وجوب شكر منعم (نعمت دهنده ) را ثابت می كد بر لزوم ذكر نیز دلالت دارند، زیرا شكر هم قسمی از اقسام ذكر است و چون ذكر ضرر احتمالی را بر طرف می كند، و هر گاه گمان به پدید آمدن ضرری رود در صورت توان جلوگیری از آن لازم است . و اما در مورد مطلب نخست كه شكر منعم واجب و لازم است ،روایت از حسین بن زید از امام صادق علیه السلام وارد شده است كه امام صادق علیه السلام از رسول خدا حدیث كرد كه فرمود: هر جمعی كه در مجلسی حضور پیدا كنند و خدای را ذكر نكنند و بر پیامبرشان درود نفرستند آن مجلس مجلس حسرت و وبال گردن ایشان در روز قیامت خواهد شد. و از امام صادق علیه السلام آمده است كه آن حضرت فرمود:هر جمعی كه در مجلسی نشستند، و در آن یاد خدا و اهل بیت علیهم السلام نكنند آن مجلس مجلس حسرت ایشان در روز قیامت خواهد بود. و نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه : هیچ مجلسی نیست كه نیكان و بدكاران در آن جمع شوند سپس بدون یاد خدا از آن مجلس متفرق شوند، جز آنكه مجلس ، مجلس حسرت ایشان در روز قیامت خواهدشد. و فرمود: مومن بر هر مرگی می میرد جز از صاعقه كه صاعقه بر مومن ذاكر فرود نمی آید. و اما مطلب دوم كه خرد حكم می كند باید جلوی ضرر را گرفت مطلبی بدیهی است .

وادله نقلی :

یعنی دلالت كتاب و سنت از پیامبر و ائمه و قرآن كریم بر اهمیت ذكر به این شرح است : آیاتی از قرآن كریم بر آن دلالت دارند. این سخن از جمله سخنانی است كه خدای به پیامبر(ص ) خطاب می كند و می فرماید: قل اللهم ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون (122)

بگو: خدا سپس ایشان را به خودشان واگذار تا در آنچه كه فرو رفتند بازی كنند ،و نیز گفتار حق تعالی : و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة (123)خدایت را در پیش خودت به زاری و پنهانی یاد نما! و همچنین گفتار حق سبحانه فاذكرونی اذكركم (124)مرا یاد كنید شما را یاد كنم و گفتار حق سبحانه یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكراكثیرا وسبحوه بكرة و اصیلا (125)ای ایمان آورندگان خدای را زیاد یاد كنید و او در صبحگاه و شامگاه تسبیح نمایید.

اما سنت :

روایاتی در این زمینه وارد شده است كه ذكر همه آنها به طول می انجامد و تنها بذكر چند روایت اكتفا می كنم .

روایت اول : محمد بن ابی عمیر از هشام بن سالم از ابی عبدالله (ع ) روایت كرد كه حق تعالی فرمود: هركس به ذكر من از سئوال و درخواست از من باز ماند بهتر از عطای در خواست كننده به او می دهم . همین خبر به تنهایی در اثبات اهمیت ذكر كه اكنون در صدد بیان آن هستیم كفایت می كند زیرا ذكر جانشین دعا می شود و بر آن فضیلت و برتری دارد. هر فایده ای را كه دعا دارد، ذكر هم دارد.

روایت دوم :هارون بن خارجه از ابی عبدالله علیه السلام روایت كرد: كه بنده ای به سوی خدا حاجتی دارد و با ثنا و درود بر محمد و آل محمد شروع می كند ،ولی حاجتش از یادش ‍ می رود خدای تعالی بدون آنكه درخواست كند آن حاجت را بر می آورد.

روایت سوم : از پیامبر (ص ) روایت شده كه فرمود: هر كس عبادت خدا ویرا از دعا و در خواست حاجت باز دارد خدای تعالی بهترین چیزی را كه به درخواست كنندگان عطا می كند به او می دهد.

روایت چهارم : از امام صادق علیه السلام از حق تعالی نقل كرد كه فرمود: هر كس در جمعی از مردم مرا ذكر كند من نیز در جمعی از فرشتگان او را یاد می كنم .

روایت پنجم : ابن قداح از امام صادق علیه السلام روایت كرد فرمود: همه تكالیف حدی دارند كه به آن منتهی می شوند و پایان می پذیرند. جز ذكر خدای كه حدی ندارد تا به آن منتهی شود. خدای تعالی تكالیفی را واجب كرد، هر كس واجبات را ادا كرد حد و مرزش همان ادای آن واجب است . (مثلا) روزه ماه رمضان را واجب نمود، هر كس روزه بگیرد مرزش همان است و حج از واجبات است هر كس حج كند حدش همان است جز ذكر خدا كه حق تعالی به كم آن قانع نگردیده و حدی برای آن قایل نشده است و فرمود:

یا ایها الذین امنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا (126)ای كسانی كه ایمان آورده اید بسیار خدای را یاد كنید و صبح و شام وی را تسبیح كنید!

بنابراین خدای تعالی مرزی برای ذكر قرار نداده است كه بعد از آن مرز، ذكر مطلوب نباشد. فرمود: پدرم زیاد یاد خدا می كرد من با او راه می رفتم واو یاد خدا می كرد و با او غذا می خوردم او یاد خدا می كرد و اگر هم با مردم سخن می گفت مخالطت با ایشان او را از ذكر خدای باز نمی داشت و میدانم كه زبانش به كام چسبیده بود می فرمود: لا اله الا الله و ما را جمع می كرد و به ما امر می نمود ،كه ذكر خدا كنید تا آنكه آفتاب طلوع می كرد و هر كس ازخانواده ما كه می توانست قرآن بخواند او را امر می كرد كه قرآن بخواند و هر كس كه نمی توانست به او امر می نمود كه ذكر بگوید. و خانه ای كه در آن قرآن خوانده شود و یاد خدا گردد بركتش زیاد می شود و فرشتگان در آن اجماع كنند، و شیاطین از آنجا كوچ نمایند این خانه برای آسمانیها می درخشد ،چنانكه ستارگان برای اهل زمین می درخشند، و خانه ای كه در آن قرآن خوانده نشود و خدای تعالی یاد نگردد بركتش كم خواهد شد،و ملایكه ای از آن خانه كوچ كنند و شیاطین حضور یابند. و نیز آن حضرت فرمود: مردی خدمت پیامبر (ص ) آمد و پرسید چه كسی ا زهمه اهل مسجد بهتر است ؟ فرمود: آنكه بیشتر از همه یاد خدا كند.

روایت ششم : ابو بصیر از امام صادق (ع ) روایت كرد كه آن حضرت فرمود: شیعیان ما كسانی هستند كه وقتی با خود خلوت كنند زیاد یاد خدا نمایند.

روایت هفتم : از آن حضرت آمده است كه فرمود:خدای تعالی به موسی علیه السلام وحی فرمود: در شب و روز یاد مرا نما و به هنگام یاد من خاشع باش .

روایت هشتم : از آن حضرت وارد شده كه فرمود:خدای تعالی می فرماید: ای فرزند آدم ! مرا در جمع یاد نما! من در جمعی بهتر از جمع شما یادت نمایم .

روایت نهم :از پیامبر(ص ) روایت شده كه فرمود: چهار چیز است كه تنها به مومن می رسد: سكوت و آن اولین گام عبادت است و تواضع برای خدای سبحان و ذكر خدا در همه حالات و كم چیزی یعنی ثروت كم .

روایت دهم :از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمود: مومن به هر مرگی میمیرد، غرق می شود و با آمدن آوار می میرد و به درنده مبتلا می گردد و به صاعقه می میرد، ولی هیچكدام از این حوادث در صورتی كه ذاكر خدا باشد او را نمی كشد. و در روایت دیگر این حوادث بر او فرود نمی آیند در حالیكه ذاكر باشد.

روایت یازدهم :در بعضی از احادیث قدسی آمده است :خدای تعالی فرمود:بر دل هر عبدی مطلع شوم و ببینم كه در بیشتر اوقات چنگ به یاد من زده است خودم تربیت او را بعهده می گیرم و همنشین او می گردم و با او گفتگو می كنم و به او انس می گیرم .

روایت دوازدهم :از پیامبر (ص ) آمده كه فرمود: خدای سبحان می فرماید: وقتی بدانم كه بنده ام غالبا اشتغال خاطر به من دارد ،هوسش را در در خواست و مناجات قرار می دهم ، وقتی چنین شد اگر بنده ام خواست غافل شود بین او و غفلتش فاصله می اندازم .

و دوستان واقعی من ایشان هستند و ایشان پهلوانان واقعی می باشند و كسانی هستند كه اگر خواستم اهل زمین را هلاك نمایم عذاب را به خاطر این پهلوانان از مردم زمین بر می دارم .

روایت سیزدهم : از آن حضرت آمده است كه فرمود: در تورات تحریف نشده نوشته شده است كه حضرت موسی ا زخدایش ‍ پرسید :پروردگارا آیا تو نزدیكی كه من با تو در گوشی و نجوا كنم یا دور هستی كه من فریاد زنم ؟ خدای تعالی در پاسخ به وحی فرمود: ای موسی ! من همنشین كسانی هستم كه مرا یاد كنند. موسی علیه السلام پرسید چه كسانی در پناه تواند روزی كه پناهگاهی جز تو موجود نیست ؟ پاسخ فرمود:

آنانكه مرا یاد می كنند و من ایشان را یادمی كنم و در راه من دوستی می نمایند و من ایشان را دوست دارم ، اینان كسانی هستند كه وقتی خواستم بر اهل زمین عذابی نازل كنم یاد ایشان می كنم و به خاطر ایشان عذاب را از اهل زمین بر می دارم .

حضرت موسی وعابد آهنگر

روایت چهاردهم :شعیب انصاری و هارون بن خارجه گفتند، امام صادق فرمود: موسی راه افتاد و در كارهای بندگان خدا مطالعه می كرد.پیش مردی از عابدترین مردم آمد، وقتی صبح كرد مرد درختی كه در جلویش بود تكان داد و انار بر درخت بود گفت :ای بنده خدا تو كیستی ؟ حتما تو بنده صالح خدایی ! از آن زمان كه در اینجا مشغول عبادت هستم ، در این درخت جز یك انار ندیدم و اگر تو بنده صالح خدای نبودی من دو انار نمی یافتم .

حضرت موسی علیه السلام پاسخ داد: من مردی ساكن سرزمین موسی بن عمران هستم حضرت ادامه داد، فرمود: موسی به هنگام صبح از او پرسید: آیا كسی را كه از تو عابدتر باشد می شناسی ؟ پاسخ داد :

فلان بن فلان ا زمن عابدتر است . حضرت فرمودكه :موسی علیه السلام به سوی آن عابد راه افتاد، او را عابدتر از این مرد یافت ، وقتی شب شد، دو گرده نان و آب برایش فرود آمد پرسید تو كه هستی ؟ تو حتما بنده ای صالح هستی زیرا از آن تاریخ كه من در اینجا زندگی می كنم تنها یك گرده نان برای من فرود می آمد و اگر تو بنده صالحی نبودی دو گرده نان فرود نمی آمد پس تو كیستی ؟ حضرت پاسخ داد: من مردی از ساكنین سرزمین موسی بن عمران هستم . سپس موسی علیه السلام پرسید :آیا كسی را عابدتر از خودت می شناسی ؟ گفت بله ، فلان آهنگر در فلان شهر. حضرت ادامه داد و فرمود:موسی علیه السلام به پیش آن مرد آهنگر آمد. مردی را دید كه عبادت نمی كرد، بلكه ذكر خدای می گفت و كار می كرد، بهنگام نماز بلند شد و نماز گزارد ،تا شامگاه رسید به غله خود( كه بعنوان دسمتزد دریافت كرده بود) نگریست متوجه شد كه دو برابر روزهای دیگر غله جمع شده است . گفت : ای بنده خدا تو كیستی ؟ لابد مرد صالح هستی ؟ زیرا از آن تاریخ كه من در اینجا هستم غله در آمد من ،بهم نزدیك است ،ولی امشب دو برابر شده است . تو كیستی ؟ موسی علیه السلام پاسخ داد: من مردی هستم كه در سرزمین موسی بن عمران سكونت دارد و فرمود :مرد آهنگر یك سوم غله را صدقه داد و یك سوم را به مولایش داد و یك سوم را غذایی خرید و باتفاق حضرت موسی خوردند.

حضرت موسی علیه السلام تبسمی كرد. مرد آهنگر پرسید: از چه چیز می خندی ؟ حضرت موسی علیه السلام جواب داد :پیامبر بنی اسرائیل فلان شخص عابد را به من نشان داد و من او را از عابدترین بندگان یافتم و او مرا به فلان كس راهنمایی كرد، آن شخص را عابدتر از او یافتم ، و این عابد تو را به من معرفی نمود و گمان كرد كه تو از وی عابدتری و من تو را همانند ایشان در عبادت نمی بینم . پاسخ داد: من مردی برده ام آیا نمی بینی كه خدای را ذكر می گویم ؟ آیا نمی بینی كه نماز را در وقتش می آورم ، اگر تنها عبادت كنم و به نماز روی آورم از غله مولایم كم گذاشتم و به كار دیگران ضرر وارد كردم . آنگاه ، از حضرت موسی علیه السلام پرسیده آیا به شهرت بر می گردی ؟ حضرت موسی علیه السلام پاسخ داد :بله ، حضرت فرمود:ابری در آسمان عبور می كرد. آهنگر گفت ای ابر بیا! وقتی آمد پرسید: به كجا می روی ؟ جواب داد: من به فلان سرزمین می روم . آهنگر گفت : برو! با تو كاری ندارم . آنگاه ابر دیگری آمد،آهنگر گفت :ای ابر بیا !ابر آمد پرسید: به كجا می روی ؟ پاسخ داد: به سرزمین موسی بن عمران . حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: آهنگر به ابر گفت این مرد را به آرامی بردار و به آرامی در سرزمین موسی بن عمران بر زمین بگذار امام (ع ) فرمود وقتی حضرت موسی بن عمران به شهرش رسید از خدای تعالی پرسید: خدایا چگونه این مقام را به این مرد دادی ؟ خدای تعالی فرمود: این بنده من بر بلای من صبر می كند و به قضای من راضی می شود و بر نعمت من سپاس می گوید.

روایت پانزدهم :حسن بن ابی الحسن دیلمی د ركتاب خود از وهب بن منبه روایت كرد. وهب گفت :خدای تعالی به داوود وحی كرد: ای داوود! هر كس به دوستی علاقه داشته باشد (2-65) گفتارش را تصدیق می كند، و هر كس از دوستش راضی باشد، گفتارش را تصدیق می كند، و هر كس به دوستی اطمینان كند بر او اعتماد می نماید و هر كس به دوست خود مشتاق باشد برای رسیدن به او تلاش می كند. ای داوود! یاد من از آن یادكنندگان وبهشت من از آن مطیعان و دوستی من برای مشتاقان است ولی من مخصوص دوستانم هستم . و خدای سبحان فرمود: اهل طاعت من در مهمانی منند و اهل شكر در نعمت های فراوان غوطه می خورند و اهل ذكر من در نعمت من هستند و اهل معصیت را مایوس از رحمت می گردانم ، اگر توبه كنند، من دوستشان دارم و اگر دعا كنند، من آن ها را اجابت می كنم واگر مریض گردند من طبیب ایشانم و با محنت ها و مصیبت ها ایشان را مداوا می كنم تا ایشان را از گناهان و معایب پاك گردانم . (66).

روایت شانزدهم :از پیامبر آمده كه فرمود: هیچ گروهی كه یاد خدا كنند ننشینند جز آنكه منادی از آسمان به ایشان ندا می دهد :بلند شوید كه خدای تعالی فرمود:بدیهای شما را به خوبی مبدل كردم و همه شما را آمرزیدم و هیچ گروهی از اهل زمین در حال ذكر خدا ننشینند جز آنكه عده ای از ملایكه خدا با ایشان نشینند.

روایت هفدهم :روایت شده كه حضرت رسول خدا (ص ) با اصحابش خارج شدند، فرمود: در باغهای بهشت چرا كنید پرسیدند ای رسول خدا !باغهای بهشتی كدام است ؟ فرمود: مجالس ذكر باغهای بهشتی هستند. درصبح و شام ذكر خدای نمایید! هر كس دوست دارد كه جایگاه خود را نزد خدا بداند، نگاه كن ببیند خدای تعالی چه جایگاهی نزد او دارد ،زیرا خدای تعالی بنده را به جایگاهی می نشاند كهه بنده ، خدای تعالی را نشانده است و بدانید كه بهترین و پاك ترین اعمال شما نزد پادشاهتان و بالابرنده ترین اعمال به درجات بهشتی و بهترین چیزی كه خورشید بر آن طلوع كرده است ، ذكر خدای تعالی است ،زیرا خدای تعالی از خود خبر داده است كه من همنشین كسانی هستم كه یادم كنند و فرمود: مرا یاد كنید شما را به نعمت خود یاد كنم ، و مرا به طاعت و عبادت یاد كنید شما را به نعمت خود یاد كنم و مرا به طاعت و عبادت یاد كنید! شما را به نعمت ها و احسان و رحمت و رضایت یاد كنم .

روایت هجدهم :از ائمه اطهار علیهم السلام روایت شده كه در بهشت سرزمینی است كه وقتی ذاكر روی به ذكر می كند فرشتگان نیز شروع به كاشتن درخت می كنند گاهی فرشته ای می ایستد از او سئوال می شود: چرا ایستادی ؟ می گوید صاحب من یعنی ذاكر خسته شده است .

فصل (1)

ذكر خداوند در همه حالات مستحب است و هیچگاه مكروه نیست . حلبی از امام صادق (ع )روایت كرد و فرمود:عیبی ندارد كه یاد خدا كنید در حالی كه بول می كنید ،زیرا ذكر خدا در هر حال خوب است و از ذكر خدا خسته نشوید! و از آن حضرت روایت شده : زا سخنانی كه خدای تعالی به موسی (ع ) وحی فرمود اینكه : ای موسی از كثرت ثروت خوشحال مشو !ذكر مرا درهمه صورت از یاد مبر! زیرا ثروت گناهان را از یاد می برد و یاد نكردن من دل را سخت می گرداند.

ابی حمزه از ابی جعفر علیه السلام روایت كرده است كه حضرت فرمود :در تورات تحریف نشده نوشته شده است كه موسی از خدای خود پرسید :خدایا !مجالسی پیش می آید كه تو بالاتر و بزرگتر از آنی كه در آن مجالس ذكرت را نمایم . خدای تعالی فرمود: ای موسی ! ذكر من در هر حال پسندیده است . گاهی حق سبحان دوست دارد كه بنده ای یادش كند، بهمین خاطر او را مبتلا می كند، تا بنده ای خدای را یاد كند و دعا نماید. چنانكه در دعا گذشت . ابوالصباح نقل كرد كه : از امام صادق (ع ) پرسیدم :آیا آن مصیبتی كه بنده مومن به آن مبتلا می شود از گناه است ؟ فرمود:خیر ،ولی خدای تعالی می خواهد كه ناله و شكایتش را بشنود، تا آنكه حسناتی برای او بنویسد و گناهانش را پاك می كند. خدای تعالی از بنده مومن خود عذر خواهی می كند چنانكه برادر از برادرش عذر خواهی می كند می فرماید: نه هرگز ،به عزتم قسم ! من به خاطر آنكه نزد من بی مقدار بودی تو را فقیر نكردم . این پرده را بردار او پرده را بر می دارد و نگاه به عوض و پاداش ان مصیبت و فقر می كند بنده عرض می كند: پروردگارا آن متاعهای دنیوی كه ا زمن دریغ شده بود به من ضرری نزده است . و خدای تعالی هیچ گروهی را دوست نداشت ، جز آنكه مبتلایشان كرد.(127)اجر بزرگ با بلای بزرگ است . حق سبحان می فرماید :بندگان مومنی دارم كه امر دینشان جز با غنا و ثروت و صحت در بدن درست نمی شود من ایشان را با آن امتحان می كنم و بندگان مومنی دارم كه امر دین ایشان جز با فقر و مسكنت و بیماری در ابدان درست نمی شود. پس ‍ ایشان را به آن امتحان می كنم . و امر دین ایشان اصلاح می گردد. و خدای تعالی با مومنین پیمان بست كه گفتارشان مورد تصدیق قرار نگیرد و از دشمنانشان انتقام گرفته نشود و حتی اگر خدای بنده ای را دوست داشته باشد او را در بلا فرو می برد وقتی خدای را می خواند خدای تعالی می فرماید: لبیك بنده من ،من بر در خواست تو توانایی دارم ولی حسناتی كه برای تو د رمقابل بلا ذخیره كردم برای تو بهتر است .

حواریون حضرت عیسی علیه السلام از اذیت و آزار مردم به آن حضرت شكایت بردند. حضرت فرمود: مومنین پیوسته در دنیا در رنجند. از پیامبر (ص ) آمده كه فرمود:در بهشت منازلی است كه بندگان با اعمال به آن منازل نمی رسند و ارتباطی با منازل بالاتر ندارند و ستونی از پایین ندارد پرسیدند ای رسول خدا (ص ) اهل این منازل كیانند؟حضرت پاسخ داد :اهل بلا و رنجها ساكنین این منازلند.

فصل (2)

شایسته نیست كه انسان در مجلسی بدون ذكر خدا بنشیند و بدون ذكر بلند شود. ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت كرد فرمود: هیچ گروهی در مجلسی ننشینند و در آن خانه ذكر خدا و ذكر ما اهل بیت در آن نشود جز آنكه در روز قیامت وبال گردن آنها شده است . سپس امام باقر علیه السلام فرمود:ذكر ما، ذكر خداست و ذكر دشمنان ما ذكر شیطان است . و از آن حضرت علیه السلام وارد شده است هر كس ‍ می خواهد ثواب و پاداش زیادبه او داده شود، وقتی می خواهد از جایش بلند شود بگوید سبحان ربك رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد الله رب العالمین (128)منزه است خدایت ، خدای بلند مرتبه ، از آنچه وصفش نمایند بالاتر است و درود بر پیامبران باد و همه ستایش ها از آن خدای بخشنده مهربان است .

و حسن بن ابی الحسن دیلمی از پیامبر نقل كرده است كه فرمود: فرشتگان به حلقه های ذكر عبور می كنند و بر بالای سرایشان می ایستند و با گریه های ایشان گریه می كنند و بر دعای ایشان آمین می گویند وقتی به آسمان صعود كردند خدای تعالی می فرماید:ای فرشتگان من كجا بودید؟ و خدای بهتر می داند؟! ملایكه پاسخ می دهند: ای پروردگار !ما در مجلسی از مجالس ذكر نشستیم و گروهایی را دیدیم كه تو را تسبیح می كردند و تمجید می نمودند و تقدیس می گفتند و از آتش جهنم می هراسیدند. خدای تعالی می فرماید:

ای فرشتگان من جهنم را از ایشان دور می كنم و شما را به شهادت می گیرم كه ایشان را آمرزیدم و از چیزی كه ترسیدند ایمن كردم . فرشتگان عرضه داشتند :پروردگارا در بین ایشان فلانی بود و او تو را یاد نمی كرد خدای تعالی می فرماید او را به خاطر همنشینی با آن ذاكرین بخشیدم ،ذاكرین خدا كسانی نیستند كه همنشین آنها شقی باشد.

فصل (3)

استحباب ذكر در آنجایی كه غافلان حضور دارند موكد می شود، چون ممكن است حادثه ای برای ایشان اتفاق بیفتد و او به خاطر ذكرش نجات پیدا كند و شاید ایشان هم به خاطر ذكر وی نجات یابند.

دلیل دیگر برای تاكید در استحباب ذكر گفتار امام صادق علیه السلام كه فرمود :كسی كه در بین غافل ، ذكر خدا كند بسان رزمنده در بین فراریان است . و از آن حضرت از رسول خدا نقل شده است كه پیامبر(ص ) فرمود:ذاكر خدا در بین غافلان همانند جنگجوی بین فراریان است و كسی در بین فراریان رزم كند وارد بهشت می شود. و از پیامبر (ص ) وارد شده است كه فرمود:هر كس خدای را با اخلاص در بازار یاد كند به هنگامی كه مردم غافلند و مشغول تجارت هستند، خدای تعالی هزار حسنه برای او می نویسد ،و روز قیامت او را به مغفرتی می آمرزد كه به قلب بشری خطور نكرده است .

فصل (4)

بهترین اوقات ذكر، وقت صبح و مغرب و بعد از صبح و عصر است . (68)

رسول خدا (ص ) از خدای تعالی نقل كرد كه حق سبحانه فرمود:ای فرزند آدم ! بعد از صبح ساعتی و بعد از عصر ساعتی مرا ذكر كن ! من مطلوبت را بر می آورم . و امام باقر علیه السلام فرمود:ابلیس كه بر او لعنت های الهی باد لشگریان شب خود را به هنگام غروب خورشید و طلوع صبح می فرستد، خدای را در این اوقات زیاد ذكر كنید و از شر ابلیس و لشگرش به خدا پناه برید و بچه های خود را در این دو ساعت حفظ كنید! زیرا این دو ساعت ساعت غفلت است . و امام صادق علیه السلام در گفتار حق تعالی كه فرمود: و ظلالهم بالغدو و الاصال (129)منظور دعا قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن است و آن ساعت اجابت دعاست .

فصل (5)

مستحب است كه ذكر مخفی باشد،زیرا به اخلاص نزدیك و از ریا دور است رسول خدا(ص ) به ابی ذر فرمود: ای اباذر! خدای را به صورت خامل ذكر كن ! پرسیدم خامل یعنی چه ؟پاسخ داد: یعنی مخفی ، و امیر المومنین علیه السلام فرمود: هر كس خدای را در پنهان یاد كند، زیاد خدای تعالی را ذكر كرده است ،زیرا منافقین خدای تعالی را در جمع زیادذكر می كردند، ولی در خفا و پنهانی یاد خدا نمی كردند پس ‍ خدای تعالی فرمود یرائون الناس و لا یذكرون الله الا قلیلا (130) ریاكاری می كنند وخدای را جز اندك یاد نمی نمایند. و امام صادق علیه السلام فرمود كه خدای تعالی می فرماید: هر كس مرا در پنهان یاد كند، او را در آشكارا یاد كنم . و زراره از امام باقر (ع ) یا امام صادق علیه السلام نقل كرد، فرمود:فرشته جز آنچه را كه می شنود نمی نویسد و خدای تعالی فرمود: واذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة (131)پروردگارت را در نفس خود به زاری و پنهان یاد نما! پس ثواب ذكر پنهانی خدا را جز خدا نمی داند چون ثوابی عظیم دارد. روایت شده است كه رسول خدا (ص ) در غزوه ای حضور داشت بروادی مشرف شدند مردم با صدای بلند شروع به لااله الا الله و تكبیر كردند. حضرت فرمود:ای مردم ذكر را آهسته بگویید! مگر نمی دانید كه شما ناشنوایی را صدا نمی زنید و غایبی رانمی خوانید و شنوای نزدیك خود را می خوانید.

فصل (6) ذكر اقسامی دارد

قسم اول :

تمجید است . سعید قماط از فضل روایت كرد گفت : به ابو عبدالله علیه السلام گفتم : فدایت شود! دعایی جامع یادم بده ، خدای را حمد كن آنگاه هیچ نماز گزاری نیست كه برای تو دعا می كند و می گوید: سمع الله لمن حمده خدای بشنود حمد كسی را كه حمدش نمود.

و از پیامبر (ص ) روایت شده است كه فرمود: هر سخنی كه با حمد شروع نشود، ناقص است . و ابو مسعود از امام صادق علیه السلام روایت كرد كه فرمود: هر كس چهار بار به هنگام صبح بگوید: الحمد الله رب العالمین شكر آنروز را ادا كرده است و وقتی به هنگام شب چهار بار همان را بگوید شكر آن شب را ادا كرده است . (67) و از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمود: رسول خدا می فرمود هر كس بگوید : الحمد الله كما هو اهله حمد خدایی را همانگونه كه سزاست ،نویسندگان آسمانها مشغول نوشتن ثواب آن گردند، پس به خدای عرضه بدارند كه : خدایا !ما غیب نمی دانیم ، خدای تعالی می فرماید: همانطور كه بنده گفته است بنویسید و من پاداشش را می دهم .

چگونگی تمجید

علی بن حسان از بعضی اصحاب از امام صادق علیه السلام نقل كرد: هر دعایی كه قبل از آن تمجید نباشد دم بریده است ابتدا با تمجید خدای تعالی شروع كند، سپس ثنا نماید. پرسیدم :حداقل تمجید لازم چه مقدار است فرمودمی گویید : اللهم انت الاول فلیس قبلك شی ء و انت الاخر فلیس ‍ بعدك شی و انت الظاهر فلیس فوقك شی و انت الباطن فلیس دونك شی و انت العزیز الحكیم :خدایا تو اولی ، قبل از تو چیزی نیست . تو آخری بعد از تو چیزی نیست . تو ظاهری و بالاتر از تو چیزی نیست و تو باطنی باطن تر از تو چیزی نیست و تو عزیز حكیمی . و به همین اسناد گفت :از امام صادق پرسیدم :كمترین چیزی كه از تمجید كفایت می كند چیست فرمود اینگونه می گوید : الحمد الله الذی علا فقهر و الحمد الله الذی بطن فخبر و الحمد الله الذی یحیی الموتی و یمیت الاحیاء و هو علی كل شی قدیر. :حمد خدایی را كه بر شد و سلطه پیدا كرد و حمد خدایی را كه باطن گردید و مطلع شد وحمد خدایی را كه مرده را زنده می كند و زندگان را می میراند و او بر همه چیز قادر است .

قسم دوم ذكر، تهلیل و تكبیر است .

ربعی از فضیل از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام رویات نمود كه فرمود: تهلیل لا اله الا الله و تكبیر الله اكبر را زیاد بگویید زیرا خدا چیزی را از تكبیر و تهلیل بیشتر دوست ندارد. و از پیامبر (ص ) رایت شد كه :آنحضرت فرمود:بهترین عبادت لا اله الا الله است .

قسم سوم ذكر تسبیح است

یونس بن یعقوب گفت از امام صادق علیه السلام پرسیدم :هر كس صدبار سبحان الله بگوید آیا از جمله كسانی خواهد بود كه خدای را زیاد ذكر كرده است ؟ فرمود:بله

(حضرت سلیمان و مرد كشاورز)

حكایت شده كه لشگرگاه حضرت سلیمان بن داوود علیه السلام صد فرسنگ در صد فرسنگ بوده است . بیست و پنج فرسنگ برای طایفه جن و بیست و پنج فرسنگ برای انسانها و بیست و پنج فرسنگ برای پرندگان و بیست و پنج فرسنگ برای حیوانات وحشی و آن حضرت هزار كاخ شیشه ای بر روی چوب داشت كه سیصد زن در آن بودند و هفتصد كنیز مخصوص داشت و اجنه برای او فرشی از طلا و ابریشم بافته بودند كه دو فرسنگ در یك فرسنگ بود و منبر طلایی وی را در وسط آن می گذاشتند و حضرت بر آن می نشست و در كنارش ششصد هزار صندلی طلا و نقره بود و پیامبران بر صندلیهای طلا می نشستند و علما بر صندلیهای نقره قرار می گرفتند و در اطراف ایشان مردم بودند و در اطراف مردم اجنه و شیاطین حضور داشتند و پرندگان با بالهایشان برایشان سایه می انداختند تا آنكه خورشید بر آنها نتابد و باد صبا بساط (فرش ) سلیمان (ع ) را بلند می كرد و در روز به اندازه یك ماه راه می رفتند. و روایت شده است كه طوفان آنرا حركت می داد و باد آرام آنرا به دوش می كشید خدای تعالی در حال سیر بین آسمان و زمین به حضرت سلیمان فرمود كه من بر سلطنت تو اضافه كردم به اینكه هر كس سخنی بگوید باد به گوش تو برساند. حكایت شد كه آن حضرت به كشاورزی رسید كشاورز گفت : به پسر داوود سلطنت بزرگی داده شده است ! باد صدای آن مرد را به گوش حضرت سلیمان رسانید. سلیمان پایین آمد و به پیش مرد كشاورز رفت و گفت : من پیش تو آمدم كه مبادا چیزی را كه تو بر آن قدرت نداری از خدا بخواهی ! سپس فرمود: تسبیحی را كه خدای تعالی آنرا بپذیرد بهتر از آن سلطتنتی است كه به پسر داوود داده شده است . و در حدیث دیگر آمده است : زیرا ثواب تسبیح می ماند و پادشاهی سلیمان از بین می رود.

قسم چهارم تسبیح و تحمید است .

از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمودند: امیر المومنین (ع ) فرمود: تسبیح نصف میزان است (69) و تحمید میزان را پر می سازد. و لااله الا الله و الله اكبر بین آسمانها وزمین را پر می سازد.

قسم پنجم

از آن حضرت روایت شده كه : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له الها واحدا احدا فردا صمدا لم یتخذ صاحبة و لا ولدا

گواهی می دهم كه جز اله خدایی نیست تنهاست و شریكی ندارد و خدایی واحد احد فرد و صمد است و همسر و فرزندی نگرفته است .

هر كس چهل و پنج بار آنرا بگوید چهل و پنج هزار هزار برای او می نویسد و چهل و پنج هزار هزار سیئه از نامه عمل او محو می كند و چهل و پنج هزار هزار درجه او را بالا می برد و بسان كسی است كه در روزش دوازده هزار بار قرائت قرآن كند و خدای تعالی خانه ای در بهشت برای او بنا می كند.

قسم ششم

قسم ششم از اذكار پنج كلمه زیر است . پیامبر (ص ) فرمود: آیا شما را پنج كلمه یاد ندهنم كه بر زبان سبكند و در میزان سنگیند و خدا را راضی میكنند و شیطان را طرد می نمایند و از گنجهای بهشتند و از تحت عرش هستند و باقیات صالحات می باشند ،پاسخ دادند:بله ای رسول خدا (ص ) !رسول خدا فرمود: بگویید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و فرمود: چه مقدار این پنج كلمه مباركند و چه قدر سنگینی آنها در میزان خیلی زیاد است !

قسم هفتم

قسم هفتم از اذكار تسبیحات اربع است . از امام ابی جعفر باقر (ع ) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (ص ) به مردی كه درخت در باغ خود كاشت رسید در كنارش ایستاد، فرمود: آیا شما را راهنمایی نكنم بر كاشتن درختی كه ریشه اش ‍ محكمترین و میوه اش زود رس ترین وخوش خواركترین و ماندگارترین میوه هاست ؟ گفت : ای رسول خدا مرا به آن راهنمایی كن ! فرمود:وقتی صبح و شب كردی بگو: سبحان الله والحمدالله و لا اله الا الله و الله اكبر اگر اینها را بگویی به عوض این كلمات در قبال هر تسبیح ده درخت در بهشت می دهند كه از انواع میوه ها در آن باشد و آنها از اعمال نیكوی باقی هستند آن حضرت فرمود: آن مرد گفت : ای رسول خدا (ص ) من تو را به شهادت می گیرم كه این باغ صدقه بر فقرای مسلمین باشد خدای تعالی این آیه را فرستاد فاما من اعطی واتقی و صدق بالحسنی فسنیسره للیسری (132)هر كس ببخشد و تقوی پیشه كند و نیكویی را تصدیق كند ما هم بر او آسان می گیریم . محمد بن خالد برقی از امام صادق از جدش علیهم السلام از رسول خدا (ص ) نقل كرد كه آن حضرت فرمود:هر كس بگوید سبحان الله خدای درختی را عوض آن او در بهشت می كارد و هر كس الحمد الله بگوید خدای تعالی بابت آن درختی در بهشت برای او می كارد. و هر كس لا اله الا الله خدای درختی را به عوض آن در بهشت می كارید. و هر كس بگوید الله اكبر خدای درختی را به عوض آن در بهشت برای او می كارد. مردی از قریش به آن حضرت عرضه داشت : بنابراین در بهشت درختان زیادی داریم حضرت فرمود:ولی شما را بر حذر می دارم كه آتشهایی نفرستید كه آنها را بسوزانید و آن قول خدای تعالی است كه فرمود: یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله اطیعوا الرسول و لا تبطلوا اعمالكم (133)ای كسانیكه ایمان آوردید خدا ورسول خدا را اطاعت كنید و اعمال خویش را باطل نكنید. و از آنحضرت (ع ) آمده است كه روزی پیامبر به اصحابش ‍ فرمود:به نظر شما اگر البسه و امتعه خانه های شما جمع آوری شود وبر روی هم چیده شو آیا به آسمان می رسد؟ پاسخ دادند نه ای رسول خدا (ص )! فرمود :ایا شما را راهنمایی به چیزی نكنم كه ریشه اش در زمین و شاخه اش در آسمان باشد؟ گفتند آری ، فرمود: وقتی نماز واجب تمام شد، سی مرتبه گفته شود: سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر ریشه ان در زمین و شاخه آن در آسمان است و این كلمات در آن روز او را از آوار و سوختن و غرق و در چاه افتادن و دریده شدن بواسطه حیوانات درنده و مرگ و بلایی كه از آسمان نازل می شود حفظ می كند و اینها با قیات صالحات هستند.

و حماد بن عثمان از جعفر بن محمد (ص ) از پدرانش از علی (ع ) نقل كرده است كه پیامبر اكرم فرمود: وقتی مرا به آسمان بردند و داخل بهشت شدم د رآنجا صحرایی سپید از مشك دیدم و ملایكه ای را دیدم كه با آجری از طلا و آجری از نقره در آن ساختمان می ساختند و گاهی می ایستادند از ایشان پرسیدم چرا گاهی می سازید و گاهی می ایستید پاسخ دادند: ما می ایستیم تا مصالح بنا از راه برسد پرسید:مصالح بنای شما چیست ؟ گفتند سخن مومن كه بگوید: سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله والله اكبر مصالح ماست . وقتی این كلمات را بگوید ما بنا می كنیم وقتی ساكت شد، از ساختن دست بر می داریم .

قسم هشتم از اذكار

قسم هشتم استغفار است (70) سكونی از امام صادق علیه السلام روایت كرد: فرمود رسول خدا(ص ) فرمود: بهترین دعا استغفار است و فرمود:دلها زنگ می زند مانند زنگ زدن مس ، آنرا با استغفار جلا دهید. فرمود هر كس زیاد استغفار كند خدای تعالی ا زهمه غمها او را نجات می دهد و برای هر سختی راه نجاتی قرار می دهد و به او از راهی كه گمان ندارد روزی می دهد. و زراره از ابی عبد الله روایت كرد كه : وقتی بنده زیاد استغفار كند كتابعملش در حال درخشش بالا می رود. و از امام رضا علیه السلام آمده كه فرمود: مثل استغفار مثل برگ درخت است كه وقتی حركت كند برگهایش ‍ می ریزد و كسی كه استغفار از گناه می كند، ولی در همان حل آن را انجام می دهد مثل این است كه خدای تعالی را مسخره می كند. و فرمود: رسول خدا (ص ) از مجلس ولو كوتاه ،بلند نمی شد تا بیست و پنج بار استغفار می كند. و از آن حضرت آمده است كه رسول خدا(ص ) هر صبح هفتاد بار استغفار می كند و هفتاد بار به سوی خدای توبه می نمود، پرسیدند: به هنگام استغفار چه می فرمود آیا می فرمود استغفرالله و اتوب الیه ؟ امام فرمود:پیامبر(ص ) هفتاد بار می فرمود: استغفرالله و هفتاد بار می فرمود اتوب الی الله . و از آن حضرت علیه السلام آمده كه فرمود: استغفار و قول لا اله الا الله بهترین عبادت است . خدای عزیز جبار فرمود: فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبك (134)بدان كه خدایی نیست جز او و از گناهت استغفار كن .

فصل (1)

و بهترین اوقات استغفار سحرها و بعد از نماز صبح و عصر است . از ائمه اطهار علیهم السلام روایت شده است كه : اولین صفحات و آخرین صفحات كتاب روزتان را از نیكی پر كنید، بین اول و آخر از شما گذشت می شود. هارون بن موسی تلعكبری به اسناد خود از امام صادق نقل كرد كه رسول خدا(ص ) فرمود: هر كس هر روز بعد از عصر یك بار بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذو الجلال و الاكرام و اساله ان یتوب علی توبه عبد ذلیل خاضع فقیر بائس ‍ مستجیر مستكین لا یملك لنفسه نفعا و لا حیوة و لا موتا و لا نشورا: طلب آمرزش می كنم از خدایی كه جز او خدایی نیست زنده و قیوم است و ذوالجلال و الاكرام می باشد و از او می خواهم توبه مرا بپذیرد. توبه بنده ای خوار خاضع بی چیز زمینگیر و پناه آورنده و بی چیز كه نفع و ضرر و زندگی و مرگ و بعثی را مالك نیست خدای تعالی دو فرشته را امر می كند كه هر چه در كتاب اعمالش موجود است هر چه كه باشد بسوزانند. و از ائمه اطهار علیهم السلام روایت شده است : درود خدا بر سحر خیزان و استغفار كنندگان در سحرها باد! روایت شده كه ابا القمقام خدمت ابوالحسن (ع ) رسید و شغلش صنعت بود از حرفه اش به آن حضرت شكایت برد و اینكه به هر چه روی می كند نیازهایش بر طرف نمی شود و سود نمی برد. ابوالحسن (ع ) به او فرمود:بعد از فجر بگو: سبحان الله العظیم و بحمده استغفرالله من فضله قمقام می گوید پیوسته آنرا می گفتم به خدا قسم ! اندكی نگذشت تا اینكه عده ای از بادیه آمدند و مرا خبر دادند كه مردی از فامیلهایم مرده است و هیچ وارثی جز من ندارد من رفتم و میراث را گرفتم و تاكنون بی نیازم .

فصل در دعاهای مخصوص به اوقات

اول : از امیرالمومنین وارد شده است كه وقتی صبح می شد سه بار می فرمود: سبحان الملك القدوس و می گفت اللهم انی اعوذ بك من زوال نعمتك و تحویل عافیتك و من فجاة نقمتك و من درك الشقاء و من سوء القضاء و من شر ما سبق فی الكتاب اللهم انی اسالك بعزة ملكك و شدة قوتك و بعظیم سلطانك و بقدرتك علی خلقك . خدایا من از، از بین رفتن نعمت تو بر خود و دگرگونی سلامتی تو و از عذاب ناگهانی و از شقاوت و بدی قضایت و از شر آنچه كه در كتاب گذشت به تو پناه می برم ، خدایا! تو را به عزت ملكت و سختی قوتت و به بزرگی سلطنت و به قدرت تو بر خلقت قسم می دهم . سپس حاجت خود را ذكر می كرد.

دوم : وقتی صبح می كرد می فرمود: خوش آمدید ای دو فرشته حافظ كریم من به خواست خدا به شما چیزی را املا می كنم و شما هم آن را می پسندید پس پیوسته در تسبیح و تهلیل بود تا صبح می كرد همینطور بعد از عصر چنان بود.

سوم : از امام باقر علیه السلام از رسول خدا(ص ) نقل شده است كه آن حضرت فرمود: هر كس دوست دارد كه خدای تعالی را ملاقات كند و در كتابش شهادت به لا اله الا الله وحده لا شریك له و ان محمد رسول الله و برای او هشت در بهشت باز شود و به او گفته می شود كه : ای دوست از هر در كه می خواهی داخل بهشت شو! به هنگام صبح و شام بگوید: ای دو ملك بنویسید: بسم الله الرحمن الرحیم : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان الساعة اتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور علی ذلك احیی و علی ذلك امرت و علی ذلك ابعث حیا ان شا الله اقرا محمدا منی السلام (ص ) الحمد الله الذی اذهب اللیل مظلما بقدرته و جاء بالنهار مبصرا برحمته خلقا جدیدا مرحبا بالحافظین و به طرف چپ و راست متوجه شود. و بگوید حیا كما الله من كاتبین و به طرف چپ متوجه شود و ترجمه دعا این است شهادت می دهم كه خدایی جز الله نیست یگانه است و شریك ندارد و شهادت می دهم كه محمد(ص ) بنده و رسولش می باشد و شهادت می دهم كه قیامت می آید و شكی در آن نیست و خدای تعالی هر كسانی را كه در قبورند زنده می كند و بر این عقاید زندگی می كنم و به آن مامورشدم و در آن بخواست خدا در قیامت مبعوث می شوم : ای دو فرشته از طرف من به حضرت محمد (ص ) سلام برسانید سپاس خدای را كه به قدرت خود شب تار را برد و روز روشن را به آفرینشی تازه برحمت خویش آورد. خوش آمدید ای دو كاتب حافظ من .

چهارم : حماد بن عثمان از امام صادق علیه السلام روایت كرد، هر كس بعد از نماز صبح و قبل از هر سختی بگوید: رب صل علی محمد و اهل بیته خدای تعالی صورتش ‍ را از وزش بادهای آتشین جهنم باز می دارد.

پنجم : از امام رضا (ع ) روایت شده است كه فرمود: هر كس ‍ بعد از ناز صبح دعای زیر را بخواند هیچ حاجتی نخواهد جز آنكه بر او آسان می شود و خدای تعالی آنرا كفایت می كند. بسم الله و صلی الله علی محمد و آل محمد و افوض ‍ امری الی الله ان الله بصیر بالعباد فوقیه الله سیئات ما مكروا لا اله الا انت سبحانك انی كنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و كذلك ننجی المومنین حسبنا الله و نعم الوكیل فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء ما شا الله لا حول و لا قوة الا بالله ما شا الله لا ماشاء الناس ما شا الله و ان كره الناس حسبی الرب من المربوبین حسبی الخالق من المخلوقین حسبی الرارق من المرزوقین حسبی الله رب العالمین حسبی من هو حسبی ،حسبی من لم یزل حسبی حسبی من كان مند كنت لم یزل حسبی ، حسبی الله لا اله الا هو علیه توكلت و هو رب العرش العظیم . (71)

بنام خدا و درود بر محمد و آلش كارم رابه خدای تعالی واگذار می كنم ، زیرا خدا به بندگانش بیناست ، خدای تعالی او را از بدیهای مكر ایشان حفظ كرد خدایی نیست جز تو، منزهی تو من از ستمكاران بودم پس دعایش رااجابت كردیم و او را از غم نجات دادیم و اینگونه مومنین را نجات می دهیم خدای ما را كافی و وكیل خوبی است مومنین داخل نعمت و فضل پروردگار شدند كه هرگز تا خدای نخواهد به ایشان بدی نرسد و آنچه كه خدای خواهد. قدرتی نیست جز از آن خدا ،خواسته خدا را خواهم و به خواسته مردم تمایلی ندارم خواسته خدا را طالبم گر چه مردم بدشان آید، تربیت خدای مرا از تربیت كننده های دیگر كفایتم می كند، خالق من مرا از دیگر مخلوقات كافی است ، رازق من مرا ا زدیگر روزی دهنده ها كافی می باشد. خدای رب العالمین مرا كافی است . مرا كافی است آنكه مرا كافی است ،كافی است آنكه مرا در ازل كافی بوده است . كافی است آنكه تا بودم مرا كافی بوده است خدای مرا كافی است خدایی جز او نیست كارهای خودم را به او واگذار كردم و او پروردگار عرش عظیم است .

ششم : بهترین دعایی كه در هنگام زوال ظهر (اذان ظهر) باید خواند این است : اللهم انك لست باله استحد ثناك و این دعا در مصباح المتهجدین نقل شده است و بهترین دعایی كه در پایان روز جمعه باید خواند دعای سمات است و بعد از آن دعایی را كه قبلا گذشت می خوانی : اللهم انی اسالك بحق هذا الدعا و بما فات من الاسماء .

هفتم : از ابی جعفر باقر(ع ) آمده كه رسول خدا(ص ) وقتی آفتاب بر بالای كوه قرا می گرفت چشمانش پر از اشك می شد ،سپس می فرمود: امسی ظلمی مستجیرا بعفوك و امست ذنوبی مستجیرا بمغفرتك

ستم من به عفو تو پناه برده است و گناهان من به بخشش تو ملتجی شده .

و امسی خوفی مستجیرا بامانك و امسی ذلی مستجیرا بعزك و امسی فقری مستجیرا بغناك

و ترس من به امان تو پناه گزیده و ذلت من به عزت تو پناه برده است و نیاز من بر بی نیازی تو پناه آورده .

و امسی وجهی البالی الفانی مستجیرا بوجهك الدایم الباقی اللهم البسنی عافیتك و غشنی برحمتك

و روی پوسیده فانی من به روی همیشگی باقی تو پناه جسته خدایا عافیت خویش را به من بپوشان و رحمت خود را

و جللنی كرامتك وقنی شر خلقك من الجن و الانس یا الله یا رحمن یا رحیم

به من بپوشان و مرا به كرامت خود مجلل نما ومرا از شر خلقت از جن وانس حفظ نما. ای خدا ای بخشنده ای مهربان .

هشتم : سلیمان بن جعفری گفت : از اباالحسن (ع ) شنیدم كه می فرمود:بهنگامی كه شب فرا می رسد و به خورشید نگاه می كنی كه به طرف مغرب می رود و در حال فرو رفتن است (بگو): بسم الله و بالله و الحمد الله الذی لم یتخذ

بنام خدا و به استعانت از الله ستایش خدایی را كه

صاحبة و لا ولدا و لم یكن له شریك فی الملك و لم یكن له ولی من الذل و كبره تكبیرا و الحمد الله

همسر و فرزندی نگرفته و در پادشاهی خویش شریكی ندارد و ذلت و خواری نداشته تا به خاطر آن دوست گیرد و او را

الذی یصف و لا یوصف و الحمدلله الذی یعلم و لا یعلم یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصدور

بزرگ دارد و ستایش خدای را كه در وصف می كند ولی خود به وصف در نمی آید و سپاس خدای را كه می داند ولی خود دانسته نمی شود چشمان خیانتكار را

و اعوذ بوجه الله الكریم وبسم الله العظیم من شر ماذرا

می شناسد و اسرار پنهان سینه ترا می داند و به وجه كریم و به بسم الله عظیم پناه می برم از شر آنچه آفرید و خلق كرد و از شر

و برا و من شر ماتحت الثری و من شر ما ظهر و ما بطن و من شر ما

آنچه كه زیر خاك است و آنچه بر روی آن قرار دارد و آنچه ظاهر و آشكار است و آنچه باطن می باشد.

وصفت و ما لم اصف و الحمد لله رب العالمین

و از شر آنچه كه وصفش كردم و وصفش نكردم و ستایش از آن پروردگار عالمیان است .

و فرمود این دعا شخص را از هر درنده و شیطان رجیم و ذریه او حفظ می كند و از هرچه كه می گزد و نیش می زند در امان است و اگر كسی این دعا را بخواند از دزد و از غول نمی هراسد. عرض كردم : من شكارچی حیوانات و درنده هستم و در خرابه ها می خوابم و می ترسم فرمود: وقتی وارد شدی بگو: بسم الله و بالله و پای راست خود را داخل كن و وقتی خارج می شوی پای چپ را بیرون بگذار و نام خدای را ببر!حادثه بد برای تو اتفاق نمی افتد.

نهم : شیخ صدوق به اسناد خود به عبدالله انصاری از خلیل بكری روایت كرد كه گفت : از یكی از اصحاب شنیدم می فرمود: علی بن ابی طالب علیه السلام هر روز دهه ذی الحجه این كلمات ارزشمند را می فرمود ابتدای آن این است : لا اله الا الله عدد اللیالی والدهور لا اله الا الله عدد امواج البحور لا اله الا الله .

به تعداد شبان و روزگاران لا اله الا الله به عدد امواج دریاها لا اله الا الله لا اله الا الله در حالیكه

و رحمته خیر مما یجمعون لا اله الا الله عدد الشوك و الشجر لا اله الا الله عدد الشعر و الوبر لا اله الا الله

رحمت وی بهتر است از آنچه جمع می كنند. به تعداد خارها و درختان لا اله الا الله ، به تعداد پشم ها و موها لا اله الا الله و به تعداد

عدد القطر و المطر لا اله الا الله عدد الحجر و المدر لا اله الا الله عدد لمح العیون

قطره ها و باران ها لا اله الا الله ،به تعداد سنگها و كلوخها لا اله الا الله به تعداد چشم بهم خوردنها لا اله الا الله

لا اله الله فی اللیل اذا عسعس و الصبح اذا تنفس لا اله الا اله عدد الریاح

در شبانگاه كه شب می رود و صبح تنفس می كند لا اله الا الله . به تعداد بادها در بیابانها و دشت لا اله الا الله

فی البراری و الصحاری . لا اله الا الله من الیوم الی یوم ینفخ فی الصور

از امروز تا روز نفخ لا اله الا الله .

سپس فرمود: هر كس آن را در هر روز از دهه ذی الحجه ده مرتبه بخواند خدای تعالی به هر تهلیلی یك درجه در بهشت می دهد كه از در و یا قوت می باشد و ما بین هر درجه ای مسیر صد سال برای سوار تیز تك می باشد و در هر درجه شهری بنا شده و در آن شهر قصری ازجوهر یكپارچه بنا شده كه هیچ فصلی در آن نیست و در هر شهری ازآن شهرها خانه ها و قلعه ها و غرفه ها و منازل و فرشها و زنها و كنیزان و حور العین و بالشها و فرشها و خوآنهاو خدمه و جویها و درختان و زیور آلات و حله هایی است كه بشر از تعریف آنها عاجز است وقتی از قبرش خارج شود از هر مویی نوری بدرخشد و به شتاب به سوی او بیایند و هفتاد هزار فرشته در پیشاپیش و طرف راست و طرف چپ وی قرار می گیرند تا آن كه به در بهشت برسد وقتی او داخل بهشت شود فرشتگان در پشت سر او قرار گیرند و او در جلوی آنهاست تا به شهری می رسند كه ظاهر آن از یاقوت سرخ و داخل آن از زبرجد سبز است و در آن همه اصناف خلق خدا كه خدای در بهشت خلق كرده موجود است . وقتی به آن برسند به او گویند: ای دوست خدا!آیا می دانی این شهر و آنچه در آن است به خاطر چیست ؟ می گوید: خیر، سپس می پرسد شما كی هستید؟ پاسخ دهند ما فرشتگانی هستیم كه در دنیا شاهد بر تهلیل تو بودیم این شهر باآنچه در آن است پاداش آن تهلیل است و بشارت باد به فضلی بهتر كه خدای تعالی از ثواب خود به تو می دهد به هنگامی كه تو آنچه خدای تعالی برای تو در دارالسلام در جوار خود آماده كرده بینی و آن ثواب به عنوان عطای دایمی ابدی الهی است . خلیل گفت : هر چه می توانید بگویید تا خدای تعالی بر شما زیاد كند.

دهم : از ابی الدراء رضی الله عنه روایت شد كه یك روز به او گفتند كه خانه ات سوخت ابی الدراء در پاسخ گفت : نسوخت .كسی دیگر آمد و گفت : خانه ات سوخت ، گفت نسوخت سومی آمد و گفت : خانه ات سوخت ، گفت نسوخت . سپس ‍ واقعیت روشن شد، به اینكه همه خانه های اطراف جز خانه ابی الدرداء سوخت .پرسیدند ؛ از كجا دانستی كه خانه ات نسوخت گفت : از پیامبر شنیدم كه می فرمود: هر كس این كلمات را به هنگام صبح بگوید در آن روز از حادثه بد محفوظ است و اگر در اول شب بگوید در آن شب حادثه بدی برای او اتفاق نمی افتد و من این كلمات راخواندم : اللهم انت ربی لا اله الا انت علیك توكلت و انت رب العرش العظیم و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم ما شا الله كان و ما لم یشا لم یكن اعلم ان الله علی كل شی قدیر و ان الله قد احاط بكل شئی علما اللهم انی اعوذ بك من شر نفسی و من شر كل دابة انت اخذ بناصیتها ان ربی علی صراط مستقیم

ترجمه : خدایا تو پروردگار منی خدایی جز تو نیست بر تو توكل كردم و تو پروردگار عرش عظیم هستی و حول و قوه ای جز حول و قوه خدای بزرگ نیست آنچه خدا بخواهد می شود و آنچه نخواهد نمی شود می دانم كه خدای تعالی بر هر چیزی تواناست و بر همه اشیا احاطه دارد. خدایا من از شر هر نفسی خودم ، و از شر هر جنبنده ای كه تو پیشانی وی را داری به تو پناه می برم خدای من بر راه راست است .

خاتمه

در شفا گرفتن از دعا و رقعه بستن كه اقسامی دارد.

قسم اول :

برای دفع بیماریهاست و دعاهایی كه در این زمینه موجود است به شرح زیر است :

ابو نجران و ابن فصال از یكی از اصحاب از امام صادق علیه السلام نقل كردند كه آن حضرت به هنگام بیماری می فرمود:

اللهم عیرت اقواما فقلت قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلا یملكون كشف الضر عنكم و لا تحویلا فیا من لا یملك كشف ضری و لا تحویله عنی احد غیرك صل علی محمد و آله و اكشف ضری و حوله الی من یدعو معك الهاآخر لا اله غیرك

خدایا !تو گروهایی را سرزنش كردی و فرمودی : بگو كسانی را كه غیر خدا هستند (برای یاری ) بخوانید! ولی نمی توانند ضرر را از شما بردارند و آنرا دگرگون كنند. پس ای كسی كه جز تو قادر به دفع ضرر و برگرداندن آن از من نیست ، درود بر محمد و آلش فرست و ضرر وبدی را از من بردار و آنرا به طرف كسی ببر كه با تو خدای دیگری را می خواند و خدایی غیر از تو نیست .

حدیث دوم : یونس بن عبد الرحمن از داوود بن زید روایت كردكه من در مدینه به بیماری سخت دچار شدم حضرت ابا عبدالله ،امام صادق علیه السلام ، متوجه بیماری من شد برای من نامه نوشت و فرمود: خبر بیماری تو به من رسید یك صاع گندم بخر و به پشت بخواب و گندم راهر طوری كه خواستی بر سینه ات بریز و بگو: اللهم انی اسئلك باسمك الذی اذا سالك به المضطر كشفت ما به من ضر و مكنت له فی الارض ‍ و جعلته خلیفتك علی خلقك ان تصلی علی محمد و علی اهل بیته و ان تعافینی من علتی ترجمه : خدایا من تو را می خوانم به حق آن اسمی كه وقتی مضطر تو را بخواند ضرر و بدی را از وی بردارد واو را در زمین مسلط كنی و وی را خلیفه بر خلق خود قرار دهی اینكه بر محمد و اهل بیت وی درود بفرستی و مرا از بیماریم برهانی !سپس بنیشین و گندم اطرافت را جمع كن دوباره همین را بگو و به هر مسكینی مدی (ده سیر) از آن گندم بده و دعا را بخوان . داوود گفت : این كار را كردم مثل اینكه از زنجیر رهایی یافتم و دیگران نیز انجام دادند و نتیجه گرفتند.

روایت سوم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین حسبنا الله و نعم الوكیل تبارك الله احسن الخالقین و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم بنام خدای بخشنده مهربان سپس خدای عالمیان را است . خدا ما را كافی است و وكیل خوبی است . مبارك است خدایی كه بهترین خلق كنندگان است و حول و قوه ای جز حول و قوه خدای بزرگ نیست . كه چله بار پشت سر نماز صبح خوانده شود و بر درد بمالند مخصوصا اگر بیماری خنازیر باشد به اذن خدا معالجه خواهد شد این كار را كردند و نتیجه گرفتند.

روایت چهارم : یونس بن عمار گفت : به ابا عبد الله (ع ) عرض كردم :فدایت شوم این بیماری كه در صورتم پیدا شده مردم گمان می كنند كه خدای تعالی بنده ای را مبتلا نمی كند كه حاجتی به او داشته باشد فرمود: مومن آل فرعون انگشتانش به كف دستش چسبیده بود و در حالیكه دست خود را به سوی ایشان دراز می كرد چنین می گفت : یا قوم اتبعوا المرسلین ای قوم ! از پیامبران پیروی كنید.(72) سپس فرمود: در اول ثلث آخر شب وضو بگیر !و د رآخرین سجده دو ركعت اول در حال سجده بگو: یا علی یا عظیم یارحمن یا رحیم یا سامع الدعوات یا معطی الخیرات صل علی محمد و آل محمد و اعطنی من خیر الدنیا و الاخره ما انت اهله و اصرف عنی من شر الدنیا و الآخره ما انت اهله و اذهب عنی الوجع فانه قد اغاظنی و احزننی ای بلند مرتبه ای بزرگ ! ای بخشنده !ای مهربان ! ای دهنده خوبیها !درود برمحمد و آل محمد بفرست ! و خیر دنیا و آخرت را همانطور كه اهلیت و شایستگی داری بده ! و شر دنیا و آخرت را آن طور كه سزاواری از من دور كن ! و درد را از من دور كن زیرا مرا به خشم آورده و محزونم كرده است .و در دعا اصرار نما گفت : من هنوز به كوفه نرسیده بودم كه خدای تعالی همه آن بیماری را از صورتم بر طرف كرد.

روایت پنجم : و داوود بن زربی از امام صادق (ع ) روایت كرد كه فرمود: دست خود را بر جای درد بگذار و سه بار بگو: الله الله الله ربی حقا لااشرك به شیئا اللهم انت لها و لكل عظیمه ففرقها عنی

خدا! خدا! خدا!به حق پروردگار من است و من شریكی برای او اقرار نمی دهم . خدایا تو حلال مشكلی و هر مشكلی بزرگ را تو بر می داری پس این درد را از من دور كن .

روایت ششم : مفضل از امام صادق علیه السلام روایت كرد فرمود: برای خوب شدن دردهابگو:

بسم الله و بالله كم من نعمة لله فی عرق ساكن و غیر ساكن علی عبد شاكر و غیر شاكر

بنام خدا و به كمك خدا. چه بسا نعمت هایی كه در رگهای ساكن و غیر ساكن بر بنده شاكر و غیر شاكر موجود است . و بعد از نماز واجب با دست راست لحیه خود را بگیر و سه بار بگو: اللهم فرج عنی كربتی و عجل عافیتی و اكشف ضری خدایا سختی را از من بردار و در عافیت من تعجیل كن و بدی را از من بردار و سعی كن كه با گریه و ریزش اشك توام باشد.

روایت هفتم : ابو حمزه گفت : دردی در زانویم پیدا شد من به امام باقر علیه السلام شكایت كردم حضرت فرمود: وقتی نماز گذاردی بگو:

یا اجود من اعطی و یا خیر من سئل و یا ارحم من استرحم !ارحم ضعفی و قلة حیلتی و اعفنی من وجعی

ای بهترین كسانی كه می بخشند و ای بهترین مسئول و ای مهربانترین كسی كه از وی درخواست رحمت شده به ضعف و بیچارگی من رحمت آور و از درد مرا معاف دار!

ابو حمزه گفت : آن را گفتم و از آن شفا یافتم .

روایت هشتم : ابو جعفر علیه السلام فرمود: علی (ع ) مریض شد رسول خدا(ص ) آمد به حضرت علی فرمود:

اللهم انی اسئلك تعجیل عافتیك او صبرا علی بلیتك او خروجا الی رحمتك

خدایا! من تعجیل در سلامت تو را می خواهم یاصبر و بلای تو یا رفتن به سوی رحمت تو را خواهانم .

روایت نهم : ابراهیم بن عبد الحمید از مردی روایت كرد كه گفت : من بر حضرت امام صادق علیه السلام وارد شدم از دردی كه در من بود به آن حضرت شكایت بردم فرمود: بگو :بسم الله سپس دست خود را بر درد بكش سپس بگو:

و اعوذ بعزة الله و اعوذ بقدرة الله و اعوذ بجلال الله و اعوذ بعظمة الله

پناه می برم به عزت خدا و پناه می برم به قدرت خدا و پناه می برم به جلال خدا و پناه می برم به بزرگی خدا

و اعوذ بجمع الله و اعوذ برسول الله من شر ما احذر و من شر ما اخاف علی نفسی

وپناه به اراده خدا! و پناه میبرم به رسول خدا و پناه به اسمای خدا می برم از شر آنچه می ترسم و از شر آنچه كه بر نفس خود می ترسم . این كلمات راهفت بار می گویی . آن مرد گفت : من این كار راكردم درد از من رخت بر بست .

روایت دهم : ابراهیم بن اسرائیل از امام رضا (ع ) نقل كرد كه فرمود: در گردن كنیزی از ما خنازیر (135)بیرون آمد هاتفی مرا ندا داد به من گفت : ای علی به آن كنیز بگو كه بخواند یا رووف یا رحیم یا رب یا سیدی فرمود: آن كنیز خواند خدای تعالی آنرا بر طرف فرمود: این دعایی است كه جعفر بن سلیمان آنرا خوانده است



قسم دوم دعاهایی كه برای دفع بدیها خوانده می شود.

روایت اول : ابن مسكان از ابی حمزه روایت كرد وی گفت : محمد بن علی (ع ) فرمود: ای ابا حمزه !چرا وقتی از مشكلی می هراسی به گوشه منزلت پناه نمی بری و به طرف قبله روی نمی آوری و دو ركعت نماز نمی خوانی ؟ هر گاه چنین شد پس ‍ از نماز هفتاد بار بگو:

یا ابصر الناظرین و یا اسمع السامعین و یا اسرع الحاسبین و یا ارحم الراحمین .

ای دیده ورترین بینندگان و ای شنواترین شنوندگان و ای سریعترین حسابگران و ای مهربانترین مهربانان .

هر بار كه این كلمات را می خوانی حاجت خود را ذكر كن !

روایت دوم : از امام باقر علیه السلام روایت شده كه فرمود: مردی بنام شیبة الهذلی خدمت پیامبر(ص ) آمد، عرض كرد: ای رسول خدا(ص )! من مرد پیری هستم كه سن من بالا آمده و نیروی من از نماز و روزه و حج و جهادی كه به خود عادت داده بودم كم گردیده است ای رسول خدا!مرا كلامی سبك یاد ده كه به من منفعت دهد. آن حضرت فرمود: دوباره بگو: آن مرد همین سخن را تا سه بار تكرار كرد. رسول خدا (ص ) فرمود: هیچ درخت و سنگریزه ای در اطراف تو نیست كه به رحمت بر تو گریست وقتی نماز صبح را خواندی بگو: سبحان الله العظیم و بحمده و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم خدای تعالی به این كلمه از كوری و جنون و جذام و فقر و پیری تو را نجات می دهد پیرمرد گفت : این برای دنیای من برای آخرت من چه ؟ حضرت فرمود: بعد از هر نماز بگو: اللهم اهدنی من عندك و افض علی من فضلك و انشر علی من رحمتك و انزل علی من بركاتك .(73)خدایا خودت مرا هدایت كن و از فضل خویش بر من ببخش و رحمت خودت را بر من بریز و بركات خودت را بر من فرود آور.

این كلمات را آن پیرمرد بخوبی مراقبت می كرد. مردی به ابن عباس گفت : دایی تو خوب به آن كلمات چسبیده است . پیامبر (ص ) فرمود: اگر این مرد در روز قیامت به آن برسد و عمدا آن كلمات را ترك نكرده باشد هشت در بهشت برای او باز می شود و از هر كدام كه خواهد داخل شود.

روایت سوم :محمد بن یعقوب بدون واسطه از امام صادق علیه السلام روایت كرد كه دعای امام صادق علیه السلام در حوادث ناگوار این بود: اللهم صل علی محمد و آل محمد و اغفرلی و ارحمنی وزك عملی و یسر

خدایا بر محمد و آل محمد بفرست و مرا بیاموز و رحم نما و عمل مرا پاك نما و عاقبت مرا آسان نما.

منقلبی و اهد قلبی و امن خوفی و عافنی فی عمری كله و ثبت حجتی و اغسل خطایایی و بیض

و قلبی را هدایت كن و ترس مرا به امنیت بدل كن و مرا در همه عمر سلامت بدار حجت مرا محكم نما و گناهان مرا بشوی .

وجهی واعصمنی فی دینی و سهل مطلبی و وسع علی فی رزقی فانی ضعیف و تجاوز عن

روی مرا سپید نما عصمت دینی به من عنایت فرما و خواسته مرا آسان كن روزی ام را توسعه ده ،زیرا من ناتوانم و از بدیهایی كه در نزد من است بگذر!

سی ما عندی بحسن ما عندك و لا تفجعنی بنفسی و لا تفجع بی حمیمی و هب لی الهی

در قبال خوبیهای خودت ، و مرا بواسطه خودم دردمند مساز و مرا باعث دردمندی دوستم قرار ده !خدایا لحظه ای از

لحظه من لحظاتك تكف بها ما به ابتلیتنی و تردنی بها الی (علی ) احسن عادتك عندی فقد

لحظه ای خویش را به من بده تا جلوی ابتلایی را بگیرد كه مرا مبتلا كردی و به واسطه آن لحظه بهترین عادت های تو نسبت به من بازگشت كند،زیرا نیروی من .

ضعفت قوتی و قلت حیلتی و انقطع عن خلقك رجائی و لم یبق لی الا رجاك

ضعیف شده و چاره من كم شده و امید من از خلق تو منقطع شده و جز امید به تو چیزی برای من نمانده است .

و توكلی علیك و قد ربك یا رب علی ان ترحمنی و تعافینی لقدرتك علی ان تغذبنی و

و تنها توكل بر تو و قدرت تو دارم ای پروردگارم ! به من رحم كن و مرا عافیت (ده ) زیرا تو توان عذاب كردن من و ابتلایم را

منذ خلقنی فانت ربی و سیدی و مفزعی و ملجائی و الحافظ لی و الذاب عنی و الرحیم لی

از نعمت های تو بیرون نبودم تو پروردگار و آقایم و پناهگاه و ملجا امن هستی و مرا نگهداری می كنی و از من دفاع می نمایی و به من محبت داری

و المتكفل برزقی و عن قضائك و قدرك كلما انا فیه فلیكن یا سیدی و مولای فیما قضیت

و متكفل روزی من هستی و در قضا و قدرت در هر چه كه در آنم پس چنین باشد كه ای آقای من ! و مولای من در قضا و قدر حتمی خودت

وقدرت و حمتم تعجیل خلاصی مما انا فیه جمیعه و العافیع لی فانه لا اجد لدفع ذلك احدا

رهایی مرا تسریع نمایی در همه آن رنجهایی كه در آن هستم و سلامتی مرا مقدر نمایی ! زیرا من كسی را جز تو برای دفع حوادث ناگوار

غیرك و لا اعتمد. فیه الا علیك یا ذالجلال و الاكرام عند حسن ظنی بك و رجائی

ندارم و جز بر تو اعماد ندارم پس ای جلالت مآب و دارای كرامت ، گمان نیكوی مرا به خودت تحقق بخش و

لك وارحم تضرعی و استكانتی و ضعفه و امنن بذلك علی و علی كل داع دعاك

امیدم رابه خودت محقق كن و به زاری و خواری من ترحم نما و به این وسیله بر من و همه نیایشگران منت گزار

یا ارحم الراحمین و صل علی محمد و آله

ای مهربانترین و درود بر محمد و آلش فرست .

روایت چهارم :عاصم بن حمید از اسماء روایت كرد كه گفت : رسول خدا(ص ) فرمود: هر كس را هم و غمی یا سختی و بلایی و رنجی به او برسد بگوید: الله ربی لا اشرك به شئیا توكلت علی الحی الذی لا یموت .

خدای پروردگار من است بدو شرك نمی ورزم و برحی كه نمی میرد توكل می كنم .

روایت پنجم : هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام روایت كرد فرمود: وقتی بلایی یا سختی یا رنج كاری بر كسی برسد زانوان بازوان را برهنه كند و آنها را به زمین بچسباند وسینه را نیز به زمین بچساند سپس حاجت خود را در حال سجده بیان كند.

روایت ششم : برای طلب روزی از خدا امام صادق علیه السلام فرمود كه بگوید: یا الله یا الله یاالله اسئلك بحق من حقه علیك عظیم ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان ترزقنی العمل بما علمنی من معرفة حقك و ان تبسط علی ما خطرت من رزقك

از تو می خواهم به حق كسی كه حق تو بر وی بزرگ است اینكه بر محمد و آلش درود فرستی و عمل به آنچه از معرفت حق خودت كه مرا آموختی روزی كنی و روزیت را بر من توسعه دهی

روایت هفتم : سعید بن زید گفت : ابوالحسن فرمود:وقتی نماز مغرب را خواندی ،پایت را باز نكن !و با كسی سخن مگو! تا آنكه صد بار بگویی بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و (صد مرتبه در عشا) و صد مرتبه در صبح بگو هر كس این كلمات را بگوید صد نوع از انواع بلاها كه كمترین آن برص و جذام و شیطان و سلطان است از او برداشته میشود.

روایت هشتم : برای دفع عاقبت رویا ،بعد از بیداری از آن خواب بلافاصله سجده كن و بر خدای تعالی آنچه می توانی ثنا بگو سپس بر محمد و آل محمد درود بفرست و به خدا زاری نما و از خدا بخواه كه شر آن خواب را از تو برطرف كند و عاقبت آن را ختم به خیر كند و به فضل و رحمت الهی از آن خواب شری متوجه تو نخواهد شد.

روایت نهم : ابو قتاده حرث بن ربعی روایت كرد كه از رسول خدا شنیدم می فرمود(74) رویای صالحه از خداست اگر شما خواب دلخواه دیدید از آن سخن نگویید مگر آنكه به دوست خود بگویید. و اگر خواب بدی دیدید سه بار به طرف چپ آب دهان بیاندازید و از شر شیطان و شر آن رویا به خدا پناه ببرید و از آن با كسی سخن نگویید. و از آن حضرت روایت شده كه فرمود: رویای صالح از خداست و خوابهای پریشان از شیطان است .

و از آن حضرت (ع ) وارد شده كه فرمود: خواب خوب از مرد صالح یك چهل و ششم پیامبری است .

روایت دهم : از اهل بیت علیهم السلام وارد شده كه فرمود: اگركسی از شما خواب بدی دید از آن طرف كه خواب دید به طرف دیگر برگردد و بگوید: انما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا

نجوی از شیطان است تا آنكه مومنین محزون شوند ولی

ولیس بظارهم شئیا الا باذن الله و اعوذ بالله بما عاذت (75) به الملائكه المقربون و انبیائه

جز به اذن خدا به ایشان ضرری نمی زند و پناه می برم به خدا به آنچه كه ملائكه مقرب و انبیاء مرسل و

المرسلون و الائمه الراشدون المهدیون و عباده الصالحون من شر ما رایت و من شر رویای

امامان راه یافته و هدایت كننده و بندگان شایسته از آن به وی پناه می برند از شر آنچه در خواب دیدم و از شر رویای خودم

ان تضرنی فی دینی او دنیای و من الشیطان الرجیم

اینكه به من ضرری در دین یا دنیای من زند و از شر شیطان رجیم .

روایت یازدهم : علی بن مهزیار گفت : محمد بن حمزه علوی به من نوشت و از من درخواست كرد كه به ابی جعفر بنویسم واز او درخواست كنم كه دعایی برای گشایش امور به من تعلیم دهد و آن حضرت در پاسخ من نوشت : اما درخواستی كه محمد بن حمزه علوی كرد كه امیدگشایش او را در آن دارم به او بگو كه پیوسته بگوید:

یا من یكفی من كل شی و لا یكفی منه شی اكفنی ما اهمنی

ای كسی كه همه اشیای را كفایت می كند و هیچ چیز وی را كفایت نمی كند از آنچه كه مرا مغموم كرده است كفایت كن ! من امیدوارم كه خدای تعالی از غم او كفایت كند انشاء الله تعالی

روایت دوازدهم : صدوق گفت پدرم از پدرش از امیرالمومنین (ع ) حدیث كرد كه فرمود شبی قبل از جنگ بدر، خضر را در خواب دیدم به او گفتم چیزی به من بیاموز كه بر دشمنان پیروز شوم خضر گفت بگو: یا هو یا من لا هو الا هو به هنگام صبح قصه را به عرض رسول خدا(ص ) رساندم حضرت فرمود: ای علی (ع ) اسم اعظم به تو یاد داده شد و آن كلمات در زبانم در روز جنگ بدر بود و اینكه امیرالمومنین قل هو الله را خواند وقتی تمام شد فرمود: یا هو یا من لا هو الا هو اغفرلی و انصرنی علی القوم الكافرین ای هوای كسی كه خدایی نیست جز وی مرا بیامرز و بر گروه ستمكار پیروزی بخش . و همان را در جنگ صفین می خواند و دشمنان را دفع می كرد.

قسمت سوم دعاهای تعویذ و آن چند دعاست .

روایت اول : عبدالله بن یحیی كاهلی گفت ابو عبدالله (ع ) فرمود: وقتی با درنده بر خورد كردی در صورتش آیة الكرسی بخوان و بگو: عزمت علیكم بعزیمه الله و عزیمه محمد (ص ) و عزیمه سلیمان بن داوود و عزیمه امیرالمومنین علیه السلام و الائمه من بعده .

شما را به سوگند خدا ،سوگند می دهم و به سوگندهای محمد (ص ) و سوگندهای سلیمان بن داوود و سوگندهای امیرالمومنین و ائمه بعد از وی سوگند می دهم .

ان شاء الله درنده باز می گردد راوی گفت : بیرون آمدم ناگاه به درنده ای برخورد كردم دعا را خواندم و او را سوگند دادم كه از سر راه ما دور شود و به ما اذیت نرساند راوی گفت : وقتی به او نگاه كردم سرش را پایین كرد و زیر انداخت و از راه بازگشت . عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت كرد گفت : وقتی با حیوان درنده برخورد كردی بگو: اعوذ برب دانیال و الجب من كل اسد مستاسد پناه می برم بر پروردگار دانیال و چاه از شر هر شیر دلیر.

روایت دوم : از امام صادق فرمود:محمد بن یعقوب در حدیث مرفوعی روایت كرد كه محمد بن هارون به ابی جعفر (ع ) نوشت و از او درخواست تعویذ برای بادهایی كه بر كودكان عارض می شود نمود(76) حضرت به خط خود نوشت : الله اكبر اشهد ان محمدا رسول الله الله اكبر لا اله الا الله و لا رب لی الا الله له الملك و له

خدای بزرگ است شهادت می دهم كه محمد رسول خدا است خدای بزرگ است خدایی جز الله نیست و پروردگاری جز الله نیست سلطنت از ان اوست .

الحمد لا شریك له سبحان الله ، ما شا الله كان و ما لم یشاء لم یكن اللهم ذو الجلال و الاكرام رب موسی

و حمد از آن وی می باشد شریكی ندارد و منزه است . آنچه خدا بخواهد می شود آنچه نخواست نشد و ای خدای ذوالجلال و الاكرام خدای موسی

و عیسی و ابراهیم الذی وفی اله ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط لا اله الاانت

و عیسی و ابراهیم كه وفای به عهد نمود خدای ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط خدایی جز تو نیست .

سبحانك مع ما عددت من آیاتك و بعظمتك و بما سالك به البنیون و بانك رب الناس

خدایا منزهی با نشانه هایی كه شمردی و به عظمت تو و به آنچه انبیاء ا زتو خواستند و اینكه تو پروردگار عالمیانی .

كنت قبل كل شئی و انت بعد كل شی اسئلك بكلماتك التی تمسك السما ان تقع علی الارض

قبل از همه اشیا بودی و بعد از همه اشیا هستی خدایا تو را به حق كلماتی كه آسمانها را نگه می دارد و نمی گذارد كه بر زمین فرود آید.

الا باذنك و بكلماتك التی تحیی بها الموتی ان تجیر عبدك فلانا من شر ما ینزل من السماء

جز به اذن تو و به اسمایی كه اموات را با آن زنده می كنی اینكه بنده ات فلانی را از شر آنچه را از آسمان فرود می آید و آنچه به سوی آن

و ما یعرح فیها و ما یخرج من الارض و ما یلج فیها و السلام علی المرسلین والحمدالله رب العالمین

بالا میرود و آنچه از زمین بیرون می آید و در وی داخل می شود پناه دهی و درود بر پیامبران و حمد برای پروردگار عالمیان باد!

روایت چهارم :محمد بن یعقوب به حدیثی مرفوع حدیث كرد. رسول خدا(ص ) دربعضی از غزوهایش كه وقتی از اذیت كك به او شكایت بردند فرمود: وقتی خواستید به بستر خواب بروید بگویید : ایها الاسد الوثاب الذی لا یبالی غلقا و لا بابا عزمت علیكم بام الكتاب ان لا توذونی و اصحابی الی ان یذهب اللیل و یجیی الصبح بما جاو الذی نعرفه الی ان یوب الصبح بما آب

ای شیر جهنده كه اعتنایی به قفل و در نداری تو را به ام الكتاب قسم می دهم كه مرا و یاران مرا آزار نرسانی تا آنكه شب برود و صبحگاه بیاید و قسم به آنكه او می شناسیم تا صبحگاه به آنچه ارمغان آورد برسد.

روایت پنجم :از آن حضرت نقل شده كه به خط خود نوشت : بسم الله و بالله و الی الله و كما شا الله

به نام خدا و با یاری و به سوی خدا و چنانكه خدا خواست .

و بعزه الله و جبروت الله و قدرة الله و ملكوت الله هذا الكتاب اجعله یا الله شفا لفلان بن فلان ابن عبدك وابن امتك صلی الله علی رسول الله .

وبه عزت خدا و جبروت خدا و قدرت خدا و ملكوت خدا این نامه را شفا برای فلان ،پسر فلان ، ،فرزند بنده تو و پسر كنیز تو قرار ده ! درود خدا بر رسول خدا (ص ) باد.

روایت ششم :امیرالمومنین علیه السلام فرمود: پیامبر(ص ) امام حسن و امام حسین علیهما السلام را به این كلمات تعویذ كرد.

اعیذ بكلمات الله التامه واسمائه الحسنی كلها عامه من شر السامه و من شر عین لامه

شما را به كلمات تامه پناه می دهم و به همه اسمای حسنای خدای پناه می دهم از شر حیوانات سمی و خزنده و از شر چشم بد

و من حاسد اذا حسد

و از شر حسد كننده وقتی حسد نماید.

سپس به ما روی كرد و گفت : حضرت ابراهیم اسحاق واسماعیل را اینگونه تعویذ می كرد.

روایت هفتم : از ابی جعفر علیه السلام روایت شده كه فرمود: هر كس لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم بگوید خدای تعالی هفتاد نوع بلا را از او دور می كند كه كمترین آن جنون است و هر كس از خانه اش خارج شود وبگوید : بسم الله الرحمن الرحیم دو فرشته گویند هدایت شدی و وقتی بگوید لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم به او گویند محفوظ شدی وقتی بگوید: توكلت علی الله به او گویند: كفایت شدی و شیطان می گوید: چه كنم با كسی كه هدایت شد و محفوظ ماند و كفایت شد.

روایت هشتم : ابو حمزه گفت : از ابی جعفر باقر (ع ) اذن دخول خواستم آن حضرت خارج شد در حالیكه لبانش حركت می كرد: سئوال كردم چه می فرمودید؟ پاسخ داد: ای ثمالی آیا فهمیدی ؟ گفتم فدایت شوم ،بله ! فرمود: من كلمه ای را گفتم كه هیچكس نگفت جز آنكه خدا امر دنیا و اخرت او را كفایت می كند، گفت : پرسیدم آیا مرا از آن مطلع نمی كنی ؟ پاسخ داد: بله ، سپس فرمود: هر كس به هنگام خروج از منزلش بگوید: بسم الله حسبی الله توكلت علی الله اللهم انی اسالك خیر اموری كلها و اعوذ بك من خزی الدنیا و عذاب الاخره

بنام خدا ،خدا مرا كافی است . بر خدای توكل كردم خدایا! من بهترین امور را از تو می خواهم و از دشمنی دنیا و عذاب آخرت پناه به تو می برم خدای تعالی امر دنیا و آخرتش را كفایت می كند.

روایت نهم : امیرالمومنین فرمود: وقتی خواستید بخوابید پهلو بر زمین نگذارید تا آنكه بگویید اعیذ نفسی خودم و دینم و اهل وفرزندانم

و دینی و اهلی و ولدی و خواتیم عملی و ما رزقنی ربی و ما خولنی بعزة الله وعظمه الله و جبروت الله

و پایان كارم و آنچه خدای به من روزی داد و آنچه را كه مملوك من كرد پناه می دهم به عزت خدا و عظمت خدا و جبروت خدا

و سلطان الله و رحمه الله و رافه الله و غفران الله قوه الله و قدره الله و جلال الله و بصنع الله و اركان

و سلطان خدا و رحمت خدا و مهربانی خدا و بخشش خدا و قوت خدا و قدرت خدا و جلالت خدا و به صنع خدا و به اركان خدا.

الله وبجمع الله و برسول الله و قدره الله علی ما یشاء من شر السامه و الهامه و من شر الجن

و به اراده خدا و به رسول خدا و قدرت خدا بر آنچه خدای خواهد از شر حیوانات سمی و خزنده و از شر جن

و الانس و من شر كل ما دب علی الارض و ما یخرج منها و من شر ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها

و انس و از شر هر موجودی كه بر روی زمین راه می رود و از آن خارج می شود. و از شر آنچه كه از آسمان فرود می آید و آنچه به سوی وی بالا می رود

و من شر كل دابة انت ربی اخذ بنا صیتها ان ربی علی صراط مستقیم و هو علی كل شی قدیر و لا حول

و از شر هر جنبنده ای تو پرودگار منی پیشانی انرا در دست داری پروردگار من بر راه راست قرار دارد و وی برهمه چیز تواناست و

و لا قوه الابالله العلی العظیم

حول و قوه ای جز برای خدای بلند مرتبه بزرگ نیست .

زیرا رسول خدا (ص ) امام حسن و امام حسین علیهما السلام را با آن تعویذ می كرد و به همین امر می كرد.

روایت دهم : از امیر المومنین علیه السلام روایت شده است كه : وقتی خواستید بخوابید دست راست را در زیر صورت راست گرفته و بگویید بسم الله وضعت جنبی لله علی بنام خدا پهلوی خود را بر زمین می گذارم و

مله ابراهیم و دین محمد و ولایه من افترض الله طاعته ما شا الله كان و ما لم یشا لم یكن

بر ملت ابراهیم و دین محمد (ص ) و ولایت كسانی كه طاعت آنها را خدا واجب كرده است آنچه خدا بخواهد می شود و آنچه نخواهد نمی شود.

هر كس به هنگام خواب چنان كند از دزد غارتگر و آوار محفوظ ماند و ملایكه برای او استغفار كنند.

روایت یازدهم :ابو بصیر از امام جعفر باقر(ع ) روایت كرد فرمود: هر كس وقتی از خانه اش خارج می شود بگوید:

اعوذ بما عاذت ملائكه الله من شر هذا الیوم الجدید الذی اذا غابت شمسه لم یعد من شر نفسی

پناه می برم به آنچه ملایكه كه به آن پناه بردند از شر این روز تازه كه وقتی خورشیدش غروب كرد باز نمی گردد و از شر نفس خودم

و من شر غیری و من شر الشیطان و من شر من نصب لاولیاء الله و من شر الجن و الانس

و از شر دیگران و از شر شیطان و از شر كسی كه با دوستان خدا دشمنی می كند و از شر جن و انس

و من شر السباع و الهوام و شر ركوب المحارم كلها اجیر نفسی بالله من كل سوء

و از شر حیوانات درنده و خزنده و از شر ارتكاب اعمال حرام خود را به خدا پناه می دهم از همه بدیها.

خدای تعالی او را بیامرزد و توبه اش را قبول كند و مقاصد مهم او را كفایت كند و بین او و بدی مانع شود و از شر آن حفظ نماید.



121- آفرينش را همه پي كن به تيغ لا اله

تا جهان صافي شود سلطان الا الله را

در مرصاد العباد آمده (ص 149) به لا اله نفي ما سواي حق مي كند و به الا الله اثبات حضرت عزت مي كند تا چون بر اين معالجت مداومت نمايد بتدريج مرض ‍ تعلقات روح از ماسوي حق به مقراض الا الله منقطع و زايل شود و جمال سلطان الا الله در پيش تتق عزت متجلي گردد بر حكم وعده فاذكروني اذكركم از لباس ‍ حرف و صوت مجرد شود و در تجلي نور عظمت الوهيت و خاصيت كل شي هالك الا وجهه آشكار گردد، روح و ذكر و ذاكر و مذكور يكي شود ذكر بي شركت اينجا دست دهد شعر :

تازخود بشنود نه از من و تو

لمن الملك واحد القهار

122-6 / انعام ، 91.

123-7 / اعراف ،204 .

124-2 / بقره ، 152

125-33 / احزاب ،40 و41

126-33 / احزاب ، 41

127- هر كه در اين راه مقرب تراست

جام بلا بيشترش مي دهند

128-37 / صافات ، 180.

129-13 / رعد، 13.

130-13 / رعد، 13.

131-4 / نساء ،142.

132-92 / ليل ، 10.

133-47 / محمد، 33.

134- 47 / محمد، 19.

135-غده اي سفت كه در گردن بيرون مي آيد و در سطح گردن مشخص و برجسته مي شود.